به نام خدا
یاد حضرت امیر علیه السلام بخیر.
این روزها عجیب یادش میافتم.
یاد ایمانش، علمش، تقوایش، تش، کیاستش، عبادتش، شجاعتش، ای مالک گفتن هایش.
انگار همین دیروز بود که فرمودند؛ بعد از رسول اکرم ، سی سال صبر کردم ، در حالی که استخوانی در گلو و خاری در چشمم بود .
انگار همین دیروز بود که حضرت به عثمان بن حُنَیف نوشت: شنیده ام به مهمانی ای رفته ای که در آن مهمانی فقیران نبوده اند ، و تو در آن ، غذاهای چرب و نرم خورده ای .
واعجبا.
این روزها عجیب دلم هوایش را کرده است.
وقتی که یاد عدالتش میافتم، از درون آتش میگیرم که چطور یک مسیحی دربارهی عدالت علی میگوید علی کشتهی عدالت خویش است» حال آنکه ما پیروانش از آن بیخبریم.
خدایا چه بر سر این قوم آمده است، ما آدمها به کجا رهسپاریم.
درباره این سایت